پاستورلوز يا وباي مرغان (Pasteurellosis ,Fowl cholera)
- دوشنبه, سپتامبر 12, 2011, 9:46
- آلبوم تصاویر, پاستورلوز یا وبای مرغان, خبرهای دامپزشکی ابرکوه
- 2,440 بازدید
- ثبت نظر

پاستورلوز يا وباي مرغان
(Pasteurellosis ,Fowl cholera)
اين بيماري گاهي بشكل حاد عفونت خون و تلفات سريع و گاهي بصورت مزمن با ورم مفاصل يا ريش ظاهر مي شود .نام وباي مرغان به هردو شكل بيماري گفته مي شود .
بيماري طبيعي در ماكيان، بوقلمون، غاز، اردك، قرقاول و كبوتر ديده شده است ولي حساسيت بوقلمون به مراتب بيشتر از گونه هاي ديگر پرندگان است .بيماري به ميزان وسيعي در كشورهاي گرمسير شايع است .بيماري در تمام فصلها ولي بيشتردر پائيز و هواي مرطوب است .نشانيها در طيور درواگيرهاي شديد عبارتند از اسهال و مرگ ناگهاني و تلفات شديد و چون علائم بيماري كاملاً شبيه وباي انسان است به اين علت به آن نام وباي طيور داده اند
پاستوروكيت از اولين محققين بودند كه بيماري را مطالعه كرده و باكتري دو قطبي كه از خون و اندامهاي بيماران جداكردند عامل بيماري دانستند .بيماري در تمام دنيا پراكنده و در درمانگاه طيور دانشكده دامپزشكي تهران پس از مدتها كه بيماري موجود نبود اولين مورد در سال ۱۳۵۱ (۱) وسپس بكرات مشاهده شده است .
عامل بيماري
پاستورلامولتوسيدا (P.multocide) كه قبلاً به نام پاستورلاآوي سپتيكا (P.aviseptica) ناميده ميشد عامل اصلي بيماري است .اين باكتري گرم منفي، بيضي شكل به طول ۵/۰ ميكرون است كه با رنگ آميزي گيمسا، ليشمن و بلودومتيلن دو قطبي مي باشد باكتري در محيط ماك كانكي و آگار محتوي لاكتوز و صفرا رشد نمي كند و محيط مالتوز را اسيد نمي كند ولي توليد اندل و SH2 مي نمايند .رشد در محيط مايع يا جامد با اضافه كردن خون يا سرم افزايش مي يابد .در روي محيط آگار خوندار تغييري در خون توليد نمي كند .فقط گاهي بعضي ازسويه ها توليد رنگ متمايل به سبز در ناحيه رشد مي نمايند .از نظر سرولوژيكي اين باكتري به چهارگروه ۱ و ۲ و ۳ و ۴ تقسيم مي شود .باكتري بسهولت در اثر نوز خورشيد، گرما و مواد ضد عفوني كننده از بين مي رود و مي تواند در كود و لاشه طيور چندماه زنده بماند .موش، خرگوش، و كبوتر خيلي زياد به اين باكتري حساس مي باشند .ولي خوكچه هندي مقاوم است .
بيماريزائي سويه هاي مختلف متفاوت است بطوريكه باتزريق زير جلدي بعضي سويه ها مرگ خرگوش در عرض ۱۸ ساعت فرا مي رسد و در خون و بافت هاي ديگر ميكروبهاي دو قطبي به فراواني يافت مي شوند .در حاليكه بعضي سويه هاي ديگر حتي اگر بلافاصله بعد از جدا شدن از مواد مرضي تزريق شوند در ابتدا ايجاد تورم در محل تزريق در خرگوش مي نمايند و بعد از چند روز خرگوش شروع به لاغر شدن كرده و بعد از يك هفته يا بيشتر تلف مي شود .سويه هاي جدا شده از ماكيان معمولاً جزء سويه هاي بسيار حاد مي باشند .
طرز واگيري
پرندگان ناقل و پرندگاني كه از يك واگيري بيماري باقي مانده اند معمولاً در مخاط دستگاه تنفس باكتري را حمل مي كنند و چنين طيوري وقتي تحت يك استرس قرار مي گيرند با پائين آمدن مقاومت بدن، باكتري بيماريزا شده و پرونده را بيمار مي سازد .پرنده بيمار همراه با ترشحات دهان، بيني و چشم باكتري را منتشر ساخته و آب و دان را آلوده ساخته و بسرعت باعث انتشار بيماري در گله مي شود .ورود باكتري دربدن از راه دستگاه تنفس و مخاط گلو مي باشد.زيرا ميكروب توسط شيرابه هاي دستگاه گوارش از بين مي رود .(۴)
ورود بيماري در يك گله با ورود يك مرغ آلوده مي باشد كه البته يك ناقل بظاهر سالم است .پرندگان وحشي كه ممكن است واگيري بيماري در آنها نيز ديده شود گاهي مسئول واگيري بيماري در ماكيان بوده اند .بيماري بعد ازشروع يك واگيري بصورت مزمن درآمده و حتي بيشتر از ۱۲ ماه ممكن است در آن گله باقي بماند . نگهداري انواع مختلف طيور گاهي باعث بروز بيماري مي گردد .سويه تازه جدا شده از ماكيان براي خرگوش و موش و كبوتر بيماريزا بوده و در مواقع حاد باكتري به فراواني در خون و بافت موجود و به آساني از كبد و طحال و اندامهاي ديگر جدا مي شود .
اگر بيماري در گله طيور اتفاق افتد اين بيماري به حيوانات ديگر اگرچه در تماس نزديك نيز باشند سرايت نمي كند و يا بالعكس ولي اگر باكتري را جدا كرده و به آنها تزريق كنيم بيماري در آنها ايجاد مي شود .
نشانيهاي كلينيكي
بيماري بيشتر در بالغين و نيمه بالغين ديده مي شود و بندرت در طيور كمتر از ۴ ماه ديده مي شود (۳).گزارشي ازبيماري در جوجه هاي گوشتي سنين بين ۵۶-۲۱ روز وجود دارد كه تلفات بين ۱۵ تا ۵۰ درصد ايجاد كرده است .(۲)
با افزايش سن حساسيت دربرابر بيماري نيز افزايش مي يابد .دوره نهفته بيماري ۹-۴ روز است و به سه شكل حاد وتحت حاد و مزمن ديده مي شود .
شكل حاد و تحت حاد به شكل عفونت خوني و شكل مزمن به شكل موضعي نيز ناميده مي شود .
شكل حاد
اغلب مرگ قبل از بروز علائم ظاهر مي شود و معمولاً مرغدار پرنده تلف شده را كه معمولاً از بهترين مرغان تخم كن و سنگين تر و در شرايط خوب سلامت بوده اند مي يابد .گاهي نيز علائم كسالت، ژولدگي پرها، افزايش حركات تنفسي و تيرگي تاج ديده مي شود .در گسترش خوني بافت كبد، طحال، رويه ها يا بافتهاي ديگر باكتري را به فراواني مي توان ديد .
شكل تحت حاد
دراين حالت مقدار پرنده باز و تنفس آن سريع و صدا دار است .پرنده افسرده بوده و خود را از ديگران جدا مي نمايد .پرهايش روي زمين كشده مي شود و تاج و ريش سيانوزه مي گردند .پرنده تب دار بوده، اشتها كاملاً ازبين رفته و تشنگي افزايش مي يابد اسهال متمايل به زرد، اورات درمدفوع موجود و ترشحات زياد از دهان و بيني خارج مي شود كه با اين وسيله آب و مواد غذائي را آلوده مي سازد .مرگ در مدت ۳-۲ روز فرا مي رسد .
شكل مزمن
معمولاًبدنبال يك واگيري حاد در گله باقيمانده و يا از ابتدا در يك گله سالم ظاهر مي شود .معمولاً فقط چند پرنده مبتلا هستند و انتشار بيماري خيلي آهسته، تلفات كم و كاهش مختصر در تخم گذاري و افزايش تعداد مرغان وازده مشاهده مي شود .باكتري از گردش خون خارج شده و در اندامها جايگزين مي شود .
اگر باكتري در مفاصل پا متمركز شود ايجاد لنگش و تورم مفصل مي كند و در كف پا ايجاد آبسه كف پائي مي نمايد .
متمركز شدن عفونت در ريش باعث تورم و آماس اين ناحيه ميشود .
ريش مبتلا درابتدا حاوي مايع اكسود است كه خيلي زود تبديل به توده به رنگ متمايل به زرد مي شود و اگر ريش را با عمل جراحي باز نكنند فيستول ايجاد مي شود .گاهي اكسودا در سينوسهاي زير چشمي جمع شده و باعث تورم يك طرفي يا دوطرفي صورت مي شود .
در بعضي حالات عفونت محدود به چشم وايجاد كراتوكونژنكتيويت گشته (۶) و يا در حفرات بيني ايجاد ترشح آبكي نموده كه بعد سفت تر و زرد رنگ شده و بالاخره بصورت توده سفت و خشك درمي آيد .اگر مجاري هوائي توسط جراحات پوشيده شوند اشكال تنفسي نيز ديده مي شود .
عفونت گوش مياني كمتر متداول مي باشد در اين شكل باكتري از حفره بيني به گوش مياني رسيده و باعث درگيري اعصاب اين قسمت گوش گرديده و درنتيجه پرنده تعادل خود را از دست مي دهد .سر و گردن به يك طرف مي چرخد اگر هر دو گوش مبتلا شوند سر و گردن بطرف عقب بدن كشيده شده يا بطرف پائين بين دو پا قرارمي گيرد .
جراحات كالبد گشائي
در شكل حاد خصوصيات عفونت خون در لاشه ديده مي شود .خونريزهائي در روي چربيهاي اطراف قلب، پيش معده، سنگدان و روي ديواره قفسه سينه ديده مي شود .
گاهي خونريزي زراپي كاردواندوكار دو در ميوكارد موجود است .ريه ممكن است طبيعي يا پرخون باشد .كبد بزرگ و پرخون ودر بعضي حالات تظاهر دانه دانه برنگ متمايل به سيفد خاكستري شبيه تيفوئيد مرغانرا داراست .جراحات روده از تورم روده كاتارال تا پرخوني وخونريزيهاي شديد است. پرخوني كليه ها و وجود اورات نيز مشاهده مي شود .پيش معده وچينه دان خالي و معمولاً جراحاتي را نشان نمي دهند .در اشكال تحت حاد جراحات اغلب غير مشخص ترمي باشند .تورم روده ها اغلب نشانه مشخص اين حالت بوده كه همراه با اكسوداي زرد رنگ روي موكوس پرخون است .
گاهي مواد شبيه زرده تخم مرغ روي احشاء بطني را پوشانده كه شبيه آنست كه زرده پاره شده باشد و بهمين علت با (Eggpasteritionitis)قابل اشتباه است در صورتيكه دوره مرض طولاني باشد خونريزي ديده نمي شود و نقاط نكروتيك كبد بزرگتر شده و عضلات سفيدتر مي باشند گاهي علائم ذات الريه چركي با سفت و سخت شدن يك يا هر دو ريه ديده مي شود .در اشكال مزمن ميزان متغير اكسودا در ناحيه گلو ديده مي شود .ريش بزرگ شده و در حالات طولاني محتوي مواد پنيري شكل مي باشد كه گاهي پاره شده و جاي زخم نامنظم را ايجاد مي كند .
سينوسهاي صورت نيز درصورت ابتلا پرازاكسوداي پنيري با بوي زننده مي باشند .در حالت درگيري مفاصل آماس و اكسوداي سروفيبريني در داخل مفصل و اطراف كپسول مشاهده مي شود .
تشخيص
در اشكال حاد جراحات اختصاصي نبوده و بايداز بيماريهاي تيفوئيد ونيوكاسل تميز داده شود به اين منظور بايد گسترشي از خون قلب تهيه كرده و يا از خون قلب، كبد يا مغز اسخوان درآگار خوندار كشت داده و يا از شيرا به خون منعقد شده قلب و يا مغز استخوان به خرگوش، موش و يا كبوتر تزريق نمود .
در گسترش خون رنگ آميزي با بلودو متيلن، گيمسايا ليشمن، ميكروبهاي دو قطبي ديده مي شود و در كشت باكتري روي آگار خوندار پس از ۲۴ ساعت در شرايط هوازي پرگنه هاي ريز ديده مي شود . خرگوش تزريق شده نيز پس از ۲-۱ روز با علائم عفونت خون تلف شده باكتري فراوان در خونش موجود است تورم ناي همراه با خونريزي درخرگوش تزريق شده ديده مي شود .خون موش و كبوتر كه نيز از عفونت خون تلف مي شوند پر از اين باكتري است .
پيشگيري و كنترل
بر روي دو اصل استوار است
۱ – ايجاد ايمنيت توسط مايه كوبي با شيرانه باكتري كشته شده با فرمالي .بهتر است از سويه جدا شده از يك واگيري براي تهيه مايه جهت مايه كوبي در همان گله استفاده شود .مقاومت حاصله از مايه كوبي محدود و گاهي براي مدت كوتاه است .بعضي از كارخانه هاي سازنده واكسن، واكسن كشته اي تهيه كرده اند كه استفاده از اين واكسن ها بصورت تزريق قبل از تخمگذاري در حدود ۴ ماهگي با نتيجه مثبت نسبي در بعضي مرغداريهاي اطراف تهران زير نظر نگارنده بكار رفته است .محققين ديگر با استفاده از واكسن تخفيف حدت يافته توانسته اند به مدت ۱۰هفته در برابر بيماري ايمنيت ايجاد نمايند .
بهر حال نبايد بامايه كوبي اصول بهداشت و اداره صحيح مرغداري را ناديده گرفت .
۲- اداره صحيح مرغداري – گله جديد بايد فقط از جوجه هاي حاصله از گله هاي كاملاً سالم و شناخته شده تهيه شده و در منطقه كاملاً مجزا از مرغان ديگر نگهداري شوند . جعبه هاي مرغ و وسائل ديگر بايد بعد از مصرف كاملاً تميز شوند .بسياري از پرندگان وحشي مثل سار به اين باكتري حساس بوده و بايد از تماس آنها با گله جلوگيري شود .در موقع بروز بيماري بايد تلف شدگان و مريض ها را كشته و سوزانده و يا بطور عميق دفن كرد .
درمان
اگر آنتي بيوتيكهاي وسيع الطيف از راه آب آشاميدني به مدت ۵ روز در ابتداي بيماري مصرف شوند بيماري كنترل خواهد شد سپس بايد درمان بمدت دو روزدر هفته براي ۸-۶ هفته ادامه يابد .
تزريق كلرتتراسيكلين به مزان۴۰ ميلي گرم در كيلو و يا كلرآمفنيكل به ميزان ۲۰ ميلي گرم در كيلو ويا اريترومايسين به ميزان ۲گرم در يك ليتر آب و همچنين مصرف سولفاناميدها مثل سولفامتازين، سولفامرازين، سولفا كينو كسالين و سولفامتوكسين در كنترل بيماري موثر مي باشند .درمطالعه انجام شده در درمانگاه طيور دانشكده دامپزشكي تهران برروي ۱۳ سويه پاستو – لامولتوسيداي جدا شده از طيور نسبت به حساسيت به آنتي بيوتيك هاي مختلف بهترين نتايج را تركيبات وتريمتوپريم و سولفاديازين، كلرآمفنيكل، فورادانيتن و تا اندازه اي پني سيلين و تتراسيكلين داشته اند .
در صورت امكان بستر بايد چنيدن بار در دوره بيماري تعويض و يا سوزانده شود .پس از پايان عمر اقتصادي گله و خروج كامل آن محيط را بايد كاملاً تميز نموده كليه بستر و مدفوع و لاشه ها را سوزانده و بعد ضد عفوني كامل انجام شود و بعد از خالي گذاردن مرغدان براي حداقل سه ماه اقدام به پرورش گله جديد نمايند .
درباره نویسنده
نوشتن دیدگاه
شما میتوانید از تصاویر مخصوص خود در قسمت نظرات استفاده نمایید برای اینکار از وب سایت آواتارکمک بگیرید .